چرا نمیبخشیم؟
شاید هریک از ما یکبار ظلمی را از سمت کسی تجربه کرده و این جمله را گفته باشیم که «هرگز او را نمیبخشم» و همین جمله آغاز یک جنگ روانی همیشگی در ذهن ما شده باشد.
به گزارش “همدان آنلاین“، بسیاری از ما این لحظات را در ذهن خود نگه داشتهایم و به آدمهایی تبدیل شدهایم که با باری سنگین روی قلب و ذهن خود، طعم آرامش را از خود گرفتهایم.
گاهی آنقدر درگیر این ظلم شدهایم که قامت قلبمان زیر بار کینه و نفرت خم شده و دیگر نمیتوانیم نیکیها را ببینیم و از آن لذت ببریم و یک فرد با آزاری که به ما رسانده همواره در ما حمل میشود.
شاید در برخی موارد وسوسه شده باشیم که ببخشیم و فراموش کنیم اما مقاومتی شکست ناپذیر را در خود احساس میکنیم که با یادآوری ظلمی که در حقمان شده، دنیای بزرگ ما را به اندازه یک آدم و ستمش کوچک میکند.
گاهی نیز از بغض و کینه خستهایم و نمیخواهیم این بار روی دوش ما بماند اما نمیدانیم چگونه ببخشیم و از زیر این بار سنگین بیرون بیاییم.
شاهین فرهنگ مدرس دانشگاه و روانشناس برجسته کشور در سمینار «قدرت بخشش» که به همت مؤسسه تحکیم بنیان خانواده سایبان مهر در همدان برگزار شد، به انواع واکنشهای انسان به یک آزار و راهکارهایی برای بخشش خود و دیگران پرداخت که خواندن آن برای کسانی که قصد بازگرداندن آرامش به زندگی خود را دارند، توصیه میشود.
او با بیان اینکه داشتن قدرت بخشیدن دیگران از مواردی است که به انسان آرامش میدهد، گفت: بعضی از ما خود و دیگران را نمیبخشیم اما باید یاد بگیریم ببخشیم تا آرامش داشته باشیم.
فرهنگ به سه نوع واکنش انسان به آسیبها اشاره کرد و افزود: نشخوار ذهنی، تلافی و انتقام و گذشت بجا واکنشهایی هستند که انسان وقتی ظلمی را در حق خود تجربه میکند، نشان میدهد.
کینه؛ کیسه زبالهای که به تدریج متعفنتر میشود
او ادامه داد: کسی که با نشخوار ذهنی روبهرو است، باری سنگین روی دوش خود حمل میکند و آن بار، کیسه زبالهای است که متعفنتر میشود و ذهن ما را مخدوش میکند؛ برخی از ما در ذهن خود درگیر هستیم و فرد ظالم نفرین و لعنت میکنیم اما اجازه نداریم وقتی دیگران به ما صدمه میزنند ما هم به خود آسیب برسانیم و حال خودمان را بدتر کنیم.
این مدرس دانشگاه با اشاره به اینکه انتقام کاری غیرمنطقی است، اظهار کرد: نمیشود دیگری خطا کند و جریمه آن را ما بپردازیم؛ کسانی که میخواهند انتقام بگیرند ناآرام، عصبی و پراسترس هستند درحالیکه دیگری خطا کرده و ما خود را تنبیه میکنیم و میتوان گفت که انتقام گرفتن عاقلانه نیست و کسی که میخواهد انتقام بگیرد ابتدا از خودش انتقام میگیرد.
او همچنین تصریح کرد: وقتی با زندگی میجنگیم آنکه زور میزند و عقب میرود ما هستیم اما اگر بازی کنیم این ما هستیم که رو به جلو حرکت میکنیم؛ درست مثل درختانی که با تندباد میجنگند و میشکنند اما علفها بازی میکنند و سرپا میمانند و وقتی انتقام میگیرم یعنی میجنگیم و روبه عقب میرویم و میشکنیم.
فرهنگ با بیان اینکه گاهی انتقام منجر به قتل و ویرانی خانوادهها شده است، یادآور شد: این کینه یک چرخه تمام نشدنی است و یک زنجیره انتقام تشکیل میشود.
مثل خدا باشیم
این روانشناس با بیان اینکه مهم این نیست که دیگران چقدر کوچک و بدرفتار هستند و مهم این است که ما چقدر بزرگ و خوشرفتار هستیم، خاطرنشان کرد: ما باید در بخشش، خداگونه عمل کنیم؛ خداوند در گام اول ستار است و خطاها را پنهان میکند و در گام دوم اگر انسان خطا کند، پشیمان شود، قصد تکرار آن را نداشته باشد و به دنبال جبران برود، غفار است، میبخشد و پاک میکند اما در گام سوم اگر آدمی خطا کند، جبران نکند و بازهم قصد تکرار آن را داشته باشد، خداوند منتقم است.
او سومین روش برخورد با آسیبها را گذشت بجا عنوان کرد و افزود: گذشت دو نوع بجا و نابجا دارد و خداوند نیز به صراحت اعلام کرده که گروههایی را نمیبخشد.
فرهنگ اضافه کرد: نمیتوان کسی را که خطا میکند و بر گناه خود اصرار دارد و آن خطا و گناه گریبان یک جامعه را میگیرد، بخشید.
این مدرس دانشگاه با اشاره به کاربرد تنبیه و تشویق جانشینی در روانشناسی، اظهار کرد: گاهی لازم است انسانی جانی تنبیه شود تا درس عبرت برای دیگر انسانها باشد و باید افراد جانی را تنبیه کرد تا افراد عبرت بگیرند و افرادی که کار نیکی انجام میدهند تشویق کرد تا دیگران نیز ترغیب به نیکی شوند.
بخشش زیربار ظلم رفتن نیست
او با تأکید بر اینکه معنای بخشیدن زیر بار ظلم رفتن نیست، یادآور شد: ستمگر و ستمکش به یک اندازه تقصیر دارند و بخشش بجا تنها در شرایطی است که افراد پشیمان هستند، به خطای خود پی بردهاند و قصد جبران دارند.
شاهین فرهنگ با اشاره به انواع گذشت شامل سودجویانه، چشم پوشانه، عاقلانه و آگاهانه، خاطرنشان کرد: گذشت سودجویانه نوعی معامله است و ما معاملهگر هستیم و در این روش به آرامش نمیرسی
م؛ کسی که میبخشد تا به بهشت برود و با خدا معامله کند، بازرگان است.
او افزود: گذشت چشمپوشانه به دلیل مصلحت است و نمیتوان نامش را بخشش گذاشت چراکه ناشی از اجبار است.
فرهنگ در ادامه یادآور شد: گذشت عاقلانه معادل با چرتکه انداختن است و در این روش فکر میکنیم که اگر ببخشیم چه منافعی برای روح و روان ما دارد و به آرامش میرسیم یا خیر؟
او با بیان اینکه بر اساس تحقیقات روانشناسان، بخشش و رضایت از زندگی با هم ارتباط مستقیم دارند، اظهار کرد: کسانی که میبخشند جسم و روح و روان سالمتری دارند و بررسیها نشان داده قربانیان خشونت که در هفته یک تا سه بار، آن خشونت را مرور میکنند بیماری قلبی دارند و سیستم ایمنی آنها به شدت تضعیف میشود اما کسانی که به این مسائل فکر نمیکنند یا نعمتها را در ذهن خود جایگزین میکنند به لحاظ جسمانی و روحانی سالمتر هستند هرچند هردو با خشونت جدی روبه رو شدند.
این روانشناسی تربیتی با تأکید بر اینکه اگر کسی گذشته ما را نابود کرده ما نباید آینده خود را نابود کنیم، گفت: در گذشت عاقلانه باید به دنبال حق بود اما نه با عصبانیت، تنفر، خشم و احساس انتقام.
او گذشت آگاهانه را مربوط به قدیسین، علما و بزرگان دانست و افزود: این نوع از گذشت را میتوان با این مثال بیان کرد که درخت سایه خود را بر سر هیزم شکنی میاندازد که بر آن تبر میزند تا از زندگی ساقطش کند اما سایه درخت تا وقتی کامل به روی زمین بیفتد، بر سر فرد هست.
فرهنگ با بیان اینکه کسی که نمی تواند دیگران را ببخشد خویشتن دوست نیست و به خود ظلم میکند، یادآور شد: کسی که میبخشد به خود لطف میکند و بار سنگین نبخشیدن افراد را در ذهن و روان خود حمل نمیکند؛ معنای بخشیدن این نیست که طرف مقابل خطا نکرده و حق خود را نگیریم بلکه به این معنا است که چون خودمان را دوست داریم نمیخواهیم خود را شکنجه کنیم.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه وقتی یک موضوع سبک را با خود حمل میکنیم به تدریج فشاری که به ما وارد میشود افزایش مییابد، گفت: وقتی فردی به ما بدی کرده و آزار او را در ذهن خود حمل میکنیم وزن فشاری را که به ما وارد میشود، بیشتر میکنیم.
جایی که باید خودخواه شد
او ادامه داد: اغماض چشمپوشی از حق و امری بیرونی است اما بخشیدن درونی است و ذهن را از مسمومیت نجات میدهد؛ کسی که میبخشد به خود فکر میکند اما کسی که نمیبخشد به دیگری میاندیشد و بنابراین میتوان گفت باید در این زمینه خودخواه بود.
شاهین فرهنگ اظهار کرد: بخشیدن به این معناست که دیگری قصد دارد حال ما را بد کند اما ما آنقدر قدرت داریم که آن رفتار تغییری در حالمان ایجاد نکند چون ممکن است طرف مقابل احساس خوبی از آزار ما داشته باشد و باید این را نشان دهیم که قدرتمندیم و کار آنها حال ما را خراب نمیکند.
این روانشناس برجسته با تأکید بر اینکه کسی که نمیتواند دیگری را ببخشد کنترل زندگی خود را به دست او سپرده است، یادآور شد: برخی با نبخشیدن افراد مختلف، کنترل را به افراد زیادی سپردهاند اما آنکه میبخشد کنترل زندگی خود را به دست میگیرد و اجازه نمیدهد دیگری حال او را بد کند.
نبخشیدن، یک ظلم بزرگ در حق خودمان است
او افزود: هرکسی هر ظلمی به ما کرده بخشی از زندگی ما را نابود کرده و ما با نبخشیدن، همه زندگی خود را نابود میکنیم و سهم ما در این ظلم کمتر از آن فرد نیست.
فرهنگ در خصوص بخشش خود نیز گفت: کسی که خود را نمیبخشد در بخشی از زندگی اشتباهی را کرده و به آن بخش آسیب زده است اما حق ندارد مدام به خاطر آنکه زندگی خود را در برههای از زمان نابود کرده، عمر خود را تباه کند؛ اگر یکبار در حق کسی بیوجدانی کردهایم اجازه نداریم سالها بیوجدان باشیم و اگر میتوانیم جبران کنیم، باید به دنبال جبران باشیم اما اگر قابل جبران نیست میتوانیم به سمت انجام کارهای خیر به نیت آن فرد باشیم.
او همچنین تصریح کرد: نمیتوان همیشه حال خود را بد کرد چون حال دیگری را خراب کردهایم بلکه باید حال خود را خوب کنیم تا بتوانیم بیاندیشیم که چگونه جبران کنیم.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه قلب یا جای کینه است یا عشق، خاطرنشان کرد: قلبی که پر از خشم و کینه و نفرت است نمیتواند جای عشق، محبت و انرژی مثبت باشد.
فرهنگ با اشاره به انتقامگیری خداوند از فرد ظالم، یادآور شد: اگر ما کسی را ببخشیم و جرم فرد جنبه عمومی داشته باشد و باعث آسیب افراد دیگر نیز شود، خدا خود فرد را تنبیه میکند.
او با بیان اینکه بر اساس آیات ۳۳ و ۳۴ سوره آل عمران، مغفرت و بخشش خداوند به نیکوکاران میرسد، اظهار کرد: این افراد کسانی هستند که خشم خود را فرو میخورند و از خطای دیگران درمیگذرند؛ وقتی ظلم و خطای کسی را میبخشیم و برای هدایت او دعا میکنیم، به جمع نیکوکاران اضافه میشویم و هربار کسانی را که ظلم مستدام میکنند، میبخشیم به اوج نزدیکتر میشویم و هربار، تکرار این بخشش، گام به
گام جلو رفتن در رفاقت با خداوند است.
این روانشناس برجسته تأکید کرد: اگر به سود و ضرر یک کار فکر کنیم به طور قطع کاری نمیکنیم که ضرری داشته باشد و بخشیدن نیز اینگونه است و زمانی به نقطه بخشش میرسیم که بدانیم سود بخشیدن به خودمان برمیگردد.
شاهین فرهنگ ادامه داد: بخشیدن این نیست که به این فکر کنیم که دیگران ما را سادهلوح فرض کنند چون با توجه به اینکه بخشش یک اتفاق درونی است، فرد مقابل نمیفهمد که ما او را بخشیدهایم و این تنها یک اتفاق مثبت برای خودمان است و بخشش و حال خوش ما میتواند حال خوب عزیزترینهای اطرافمان را نیز رقم بزند.
حال انتخاب با خودمان است که میخواهیم تا پایان عمر با قلبی آکنده از خشم و کینه، زندگی را به کام خود تلخ و دنیای بزرگ را به اندازه یک آدم و ظلمش کوچک کنیم یا تمام تلاش خود را به کار بگیریم که با بخشش، اجازه ندهیم کسی آرامش را از ما بگیرد.