برای بهرام افشاری

حامد صیفی/خبرنگار
اگه مردم مالاگا به نقاشیهای پیکاسو افتخار میکنن و اگه قلب مردم کالاماتا با آهنگای یانی همیشه پرغرور میتپه، تو یکی از شهرهای غربی ایران، مردم، کنار استاد پرویز پرستویی، به پسر خوشقلبی مینازن که استیصال، جایی تو زندگیش نداشته…
سقف آرزوهایِ تئاتر، سینما و تلویزیون ایران، سالها در انتظار پسر رنجکشیدهای بود که نه قدِ کشیده، بلکه پشتکارِ قهرمانانهش، دستش رو مثل خیلی از ستارههای نزدیک به دومتر دنیا، به آسمون رسوند..
تو همهی این سالها، بهرام افشاری خودش رو تو هیچ چارچوبی محدود نکرده..
از جغرافیایِ باهم بودنِ “دل” و شخصیتِ فرورفته در ابهت و از انفرادیِ “لانتوری” برای فاصله گرفتن از طنز تا شیرینزبونیهای “علیالبدل” برای مطرحشدن و البته پِتِر چک شدن تو “پایتخت” واسه نفوذ به قلبها؛ افشاری هیچوقت پشت یه حصار و نقش تکراری نمونده..
میگن فوتبالیستا با گلزدن، تاجرها با حسابهای بانکی پر و نوازندهها با ساز آروم میگیرن. بهرام، ولی نه با تندیس گرفتن؛ بلکه با پناه بردن به نقشهای پر از تنوع آروم میگیره.
اون هیچوقت دوست نداشته به نقشهای تکراری و گذشته برگرده و حالا سینما و تلویزیون باید به داشتن پسری که واسه توصیفش، خیلی از نویسندهها مجبور به تغییر کلیدواژهها شدن، افتخار کنه..
آفرین پسر مهربون وخوش قلب
ما همشهری های تو به وجودت افتخار می کنیم شوبرات ارزوی پیشرفتهای فزون تر رو داریم.